پلاک 14
دستنوشته ها ی یک خبرنگار

سالها گذشت از اون روز….
دیگه مردم از شاه بعنوان مَمَد دِماغ یاد نمیکنن
بلکه آه میکشن و میگن خدا بیامرزدش…!
نور به قبرش بباره ایشالله…!
دیگه رقصیدن جُرم شد…!
پولها بی ارزش شد…!
برکت هم رفت…!

رفته بودم تهران برای کاری .سوار تاکسی شدم تا به مقصد برسم. بین راه یکی گفت :آقای راننده من آزادی پیاده میشم . راننده باکنایه گفت : از آزادی گذشتیم باید قبل از جمهوری اسلامی پیاده میشدی!




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 21 مرداد 1393 توسط علی جعفری

برچسب ها: آزادی انقلاب اسلامی  جمهوری اسلامی رقص مختلط شاه علی جعفری 

وسط نماز شهید همت بلند شد که برای جمع سخنرانی کنه منم که خبرنگار بودم وسوژه خوبی گیرم اومده بود شروع کردم به نوشتن مطالبی که این شهید عزیز داشت میگفت.وسط حرفا یه هو به سرم زد که بلند شم چندتا عکس هم بگیرم و فیلم سخنرانی رو هم بگیرم. درحال بلند شدم بودم که تیتر خبر رو هم داشتم توی ذهنم مرور میکردم

- سخنان منتشر نشده شهید حاج ابراهیم همت

-تصاویر منتشر نشده از شهید همت

- فیلم منتشرنشده شهید همت

و...

باهمین تفکرات دوربین رو دستم گرفتم و شروع کردم فیلمبرداری کردن از شهید همت که یه دفعه شهید همت که انگار ازاین کار ناراحت شده بود شروع کردسرم تشر زدن که "فلانی اصلا کی به تواجازه داده دوربین دستت بگیری و عکاسی و فیلمبرداری کنی؟ تو فقط بشین و بنویس و..." جملات خیلی کوتاه بود اما اینقدر کوبنده و مطمئن بود که نمیشد حتی ذره ای بهش شک کردو از زیرش شونه خالی کرد.آروم سرجام نشستم و به نوشتن ادامه دادم.




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 3 بهمن 1392 توسط علی جعفری

برچسب ها: خبرنگار شهیدهمت حسینه شهید همت پادگان دوکوهه علی جعفری سازمان بسیج رسانه  استان البرز 

یادمه چندسال پیش یکی از این آقایون اصلاح طلب با سخنرانیش توی دانشگاه همدان ماجرای تقلید رو در فقه شیعه زیر سوال برده بود و به کام خیلی ها این مطلب شیرین اومده بود .اما جالب اینجاست که همین ها که این جور مطالب براشون شیرین میاد کارهایی رو انجام میدن که بقول همون آقای اصلاح طلب عین حرکت میمون میماند چون میمون نادانسته و فقط از روی خصلت ذاتی خودش اقدام به تقلید میکنه و هیچ وقت نمیدونه و نخواهد دونست که کاری که انجام میده باچه هدفی داره صورت میگیره.

قطع به یقین شماهم بین همین افراد که ازطرز فکر چنین متفکران اصلاح طلبی خوششون میاد به کرات دیدید که شلوارهای فاق کوتاهی میپوشن که وقتی میشینن گاها آدم شرمش میاد کنارشون بشینه یا باهاشون هم کلام بشه دریغ ازاین که اونها بدونن اصل ماجرای پوشیدن شلوارهای فاق کوتاه ازکجا نشأت گرفته .

می دونید فلسفه این شلوار های پایین اومده چیه؟

در زندان های مردان آمریکا افرادی هستند که با استفاده از تن فروشی به زندانیان دیگر کسب درآمد می کنند. اونها شلوار خودشون رو به این صورت (البته بدون لباس زیر) برتن می کنند و در بندهای زندان قدم می زنند و هرکس که قیمت بالاتری پیشنهاد بده خودشون رو در اختیار اون قرار میدن...

جالبترین نکته این ماجرا اونجاست که این کار بین خود آمریکائیها به زشتی یاد میشه اما بعضی ازجوونهای ما پوشیدن چنین لباسهایی رو برای خودشون افتخار و کلاس میدونن!!!

 





نوشته شده در تاریخ چهار شنبه 23 مرداد 1392 توسط علی جعفری

برچسب ها: شلوارفاق کوتاه علی جعفری خبرنگار آمریکا زندان تن فروشی تقلید 

اشتیاق حسین به دنبال کردن قرائتها برام جالب بود همین شد که بعد ازمراسم باهاش سلام و احوالپرسی کردم و ازش پرسیدم : دنیای سیاست کجا و دنیای عرفان و قرآن کجا؟ البته این یه کنایه بود تا ببینم واکنشش به حرفم چیه و اونم خیلی راحت جوابم رو دادکه: من ازدوران نوجوانی با قرآن مأنوس بودم ،دوران دبیرستان قاری خوبی بودم و ازسرعلاقه به کار خبر روی آوردم .




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ شنبه 22 تير 1392 توسط علی جعفری

برچسب ها: علی جعفری خبرنگار  محفل انس باقرآن حسین رنجبران امروز دیروز فردا  

توی اون گرما هرروز میدیدم یه سعودی با پسراش یه کامیونت میارن و بسته هایی که داخلش یه بطری کوچیک آب و سه تاخرما و یک کیک درحد همین تی تاب های خودمونه رو بعنوان خیرات به ملک فهد بین فقرای مکه توزیع میکنن.

 

جالب اینجابود که هیچ سعودی اگروضع مالیش خیلی ضعیف نبود حاضرنمیشد بیاد و درصف گرفتن این خیرات وایسه وگاها حرفهای تحقیرآمیز اون سعودی و پسراش رو بشنوه اما ایرانیهای ما سرو دست میشکستن تا بتونن یه دونه ازاین بسته ها رو بگیرن.

 

 




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ یک شنبه 15 ارديبهشت 1392 توسط علی جعفری

برچسب ها: صف بهشت عربستان بهجت قم حضرت معصومه خیرات تحقیر علی جعفری  خبرنگار 

خانوم بفرمائید بالا؟؟؟؟؟؟؟

مزاحمتون نمیشم یه دور باهم میزنیم برتون میگردونم همین جا...

خانوووووووم.... شــماره بدم؟؟؟؟؟؟

چن لحظه بیشتر وقتتون رو نمیگیرم...

اینها جملاتی بود که سحر از وقتیکه وارد این شهر شده بود تقریبا هرروز اونم بارها درکنار خیابون میشنید.

دیگه خیلی داغ کرده بود از جلوی دانشگاه رجایی شهر تا خیابون مطهری رو پیاده رفت.اینقدر عصبانی بود که نمیدونست چطوری این مسافت رو اومده و اصلا چقدر طول کشیده .قدمهاش رو تند تند برمیداشت اما نمیدونست باید کجا بره .

تا کنار خیابون وایساد چراغ ماشین ها براش روشن و خاموش میشد و گاهی کنارش وای میسادن و درحالیکه شیشه ماشین رو پائین میکشیدن با یه لبخند مزخرف میگفتن:

خانوم برسونمت؟؟؟؟؟؟؟...




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 20 فروردين 1392 توسط علی جعفری

برچسب ها: داستان واقعی دختر مانتویی  متلک مزاحمت خیابانی امامزاده حسن رجایی شهر کرج علی جعفری خبرنگار 

 قبلا مانتویی بود اما حجابش کامل بود.چند وقت پیش باهم رفته بودیم مناطق جنگی .اونجا همه اش غُر میزد که چرا ما رو نمیبرید بازار؟ این سنگ و خاک چی داره که مارو آوردید اینجا .خسته مون کردید ازبس ازاین کوه به اون کوه ازاین بیابون به اون بیابون .عجب غلطی کردیم با شما اومدیما...

دیگه این حرفاش برام عادی شده بود هروقت اینا رو میگفت فقط میتونستم یه لبخند بهش بزنم اما ازعمق وجودم میسوختم و هیچی نمیتونستم بگم .وقتی برمیگشتیم نیم ساعتی براشون حرف زدم ازاینکه هیچ مهمونی بدون دعوت نمیتونه وارد یه خونه بشه و چند روز اونجا بمونه مگراینکه کسی اونو دعوت کرده باشه ازشون خواستم برن و ببینن که کدوم شهید برای اونا دلشون تنگ شده که ازکرج بلندشون کرده تا اون سر کشور کشونده ...

تواین فکرا بودم که بهم گفت :چرا خشکتون زده ؟مگه اجنه دیدید؟




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 9 آبان 1391 توسط علی جعفری

برچسب ها: پلاک 14 علی جعفری چادر محجبه راهیان نور شهید عشق عاشقی ازدواج  

وقتی درجاده قدیم قزوین-زنجان حرکت میکنی سه راهی سلطانیه رو که رد کنی ابتدای روستای خیرآباد یه تابلو رو سمت راست جاده میبینی که نشون میده با ماسوله گمشده چقدر فاصله داری.

اینجا ماسوله کوچک و گمشده من هست ،روستای خوش آب و هوای پرنگین در سلطانیه زنجان جایی که دراونجا متولد شدم و بعضی وقتها دلم برای تمام پستی و بلندی هاش با هرچی مشقت و سختی که برای رسیدن به اون باید متحمل بشم,به اندازه سوراخ روی جوراب یه مورچه میشه...




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 25 خرداد 1391 توسط علی جعفری

برچسب ها: روستای پرنگین سلطانیه علی جعفری خبرنگار زنجان  
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Blog Skin